اردات خود را، از گوشه حسینیه دل، در این محرم سیاه، با تمام اخلاصم، به قطره قطره خون تو تقدیم می کنم.

قنداقه خونینت، برای دل من دریایی از ماتم است، دریایی از اشک و آه، از حسرت نبودن. که بودنم، شاید یکی بیشتر می شد، یکی بیشتر فدا می شد. یکی بیشتر آرامش دل عمه ات می شد، در آن صحرای سیاه، در آن روز نامردی ها و پلیدی ها.

چشم به چشم کودکان اطراف که می دوزم، در دلم طوفان می شود. طوفانی از درد مادرت، رباب. پروانه کوچک زندگیش تازه از پیله رها شده بود. اما دست پلید سیاه روی بی صفت، بال هایش را هدف قرار داد، پر پروازش را برید، و چشم زیبایش را به خون کشید.

کودک زیبای بهشت، با دست های کوچکت، دست های تنهای من را دست گیر باش. علی وار.

یا علی اصغر حیدر!



مهدی بوشهریان


پایگاه شعر یکی ,چشم ,علی ,خون ,شد، ,ها ,یکی بیشتر ,می شد، ,دریایی از ,دست های ,در آنمنبع

آخرین ققنوس

دلنوشته

شعلهء شیرین

شد چو خرگاه امامت چون صدف

جهان از نگاه تو زیباتر است

فصل صبوری

سند غریبی

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

مبلمان مدرن-میز غذاخوری تخفیف پرتال تفریحی ، اجتماعی پاتوق ایرانیان آهنگین خريد كيف پول موبایل اداری تبلت زنانه دخترانه دانشجویی اداری مردانه 2020 ویدئو بات آپشن خودرو | دنیای آپشن سختی گیر رزینی Ready Man خرید بهترین لاستیک لاسا