بخواب گل پسرم تو کجا و باران ها
لب تو چشمه ی دریا و تشنه انسان ها
سفید تر زگلویت ندیده است کسی
گلوی تو شده مضمون ناب دوران ها
به روی دست پدر عاشقانه می خندی
چه آتشی زده این صحنه در دل و جانها
چه کینه ای است که این قوم زیر سر دارد
جمل گذشت ولی رد پای شیطان ها.
حدود شرعی صید و شکار معلوم است
چقدر تیر بزرگ است نا مسلمان ها
و هاجر و رد خنجر، رباب و حنجر تو
چه فصل مشترکی داشت عید قربان ها
علی پور زمان