گرفته اند ز روی تو انشعاب زیاد

که ماه بودن تو داشت بازتاب زیاد

 

اگر به سن اباالفضل می رسیدی تو

یقین به سینه نمی زد دگر رباب زیاد

 

همینکه شیر به او می دهی بس است رباب

نده به کودک خود بعد شیر آب زیاد

 

برای خاطر شش ماه بعد سر ظهر

ببر علی خودت را به آفتاب زیاد

 

بگیر سخت تر آماده ی نبردش کن

مده علی خودت را به سینه تاب زیاد

 

خلاصه اینکه به شش ماه دل بکن از او

خلاصه اینکه نکن روی او حساب زیاد

 

شبیه حرف بدی کز دهن در آمده است

دریغ و درد که تیر از کمان در آمده است

 

برای اهل حرم حاوی پیام بدی است

که گاهواره ی تو از تکان در آمده است

 

یقین به علت زیر گلوی چون ماهت

هزار حرمله هم از گمان در آمده است

 

سرت به واسطه تکیه ی سه شعبه تیر

چه سربلند از این امتحان در آمده است

 

چنان رها شده که غیر بچه های حرم

صدای همهمه ی دشمنان در آمده است

 

سه شعبه چیست سه شعبه سه خنجر تیز است

که زهر خورده سپس از دکان در آمده است

 

سه شعبه.آه.نه بذار تا خیال کنم

ز حنجر تو سه تا استخوان در آمده است



مهدی رحیمی


پایگاه شعر آمده ,ی ,شعبه ,سه ,تو ,سر ,در آمده ,آمده است سه ,به سینه ,است سه شعبه ,سه شعبهمنبع

آخرین ققنوس

دلنوشته

شعلهء شیرین

شد چو خرگاه امامت چون صدف

جهان از نگاه تو زیباتر است

فصل صبوری

سند غریبی

مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین جستجو ها

اجناس فوق العاده خرید انواع ناودانی تفریحات سالم خرید انواع تاب ریلکسی طاقت بیار اجناس فوق العاده دستگاه سیل وکیوم دستنوشته ها آی تی مرند گروه مجستیک الکترونیک